مشاوره نوین
هر کس مى خواهد عزیزترین مردم باشد، باید تقواى الهى پیشه کند. حضرت محمدمصطفی (ص)
| ||
باسمه تعالی گروه آموزشی مشاوران استان جهت ایجاد رقابت سالم و انگیزه شغلی همکاران محترم مشاور با همکاری کارشناسی محترم مشاوره و تکنولوژی و گروه های آموزشی استان اقدام به طراحی و برگزاری مسابقه علمی ویژه همکاران مشاور در دو مرحله منطقه ای و استانی نموده است. لذا همکاران محترم جهت شرکت در این آزمون به شرایط زیر توجه نمایند. امیدواریم کلیه همکاران محترم با علاقه و آمادگی کامل در این مسابقه علمی شرکت نمایند. *شرایط شرکت کنندگان: همکاران مشاور،دبیران و مدیران علاقمند می توانند در این آزمون شرکت نمایند. *منابع آزمون: 1-کتاب برنامه ها و فعالیت های راهنمایی و مشاوره در دوره متوسطه(تقویم اجرائی فعالیت های راهنمایی و مشاوره) 2- کتاب تکنیک های مصاحبه و مشاوره –نویسنده:باربارا.اف.اوکان-مترجم:شهرام محمد خانی (فصل های:1،2،3،4،5،8 ) 3-کتاب از حال بد به حال خوب-نویسنده:دیوید برنز-ترجمه:مهدی قراچه داغی (بخش:اول،دوم،سوم) تذکر: همکاران محترم در صورت نیاز به منابع مذکور با کارشناسی مشاوره دوره متوسطه سازمان تماس بگیرید(تلفن: 2672616-0311 ) زمان آزمون: مرحله اول آزمون بصورت منطقه ای یا ناحیه ای در روز چهارشنبه مورخ: 26/1/1388 راًس ساعت 9 صبح بصورت هماهنگ برگزار می گردد (به صورت تصادفی از برخی حوزه ها بازدید به عمل می آید ) مرحله دوم متعاقباٌ همراه با نتایج مرحله اول اعلام می گردد. تذکر مهم : همکاران محترم سر گروه یا کارشناس مشاوره مناطق و نواحی دو روز قبل از برگزاری آزمون جهت دریافت سوالات به کارشناسی مشاوره استان واقع در چهار راه نقاشی – ابتدای خیابان شریف واقفی مراجع نمایند .جهت هماهنگی با شماره :2672616-0311 تماس حاصل فرمایید . *نکته مهم : پس از برگزاری مرحله اول از کل شرکت کنندگان که بالاترین امتیاز را آورده باشند جهت شرکت در مرحله دوم که به صورت هماهنگ در استان برگزار می گردد دعوت می گردند .و در پایان مرحله دوم تعدادی از همکاران که حائز بالاترین نمره باشند از طرف سازمان آموزش و پرورش استان مورد تقدیر قرار خواهند گرفت. ******************************************************************************* جهت کسب اطلاعات بیشتر به آدرس های زیر مراجعه نمایند کارشناسی تکنولوژی و گروه های آموزشی استان- گروه آموزشی مشاوران ETU.ISFEDU.ORG [ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 12:55 عصر ] [ پروین اعتصامی ]
[ نظرات () ]
تولد نورامام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسى فرمود: پیامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگى نور خودش آفرید (4) نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «اى محمد! قبل از این که آسمانها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و على را آفریدم...». (5) ثقهالاسلام کلینى(ره) مىنویسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادتحضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامى پیامبر)بود. یکى از آن دو به دیگرى گفت: آیا مىبینى آنچه را منمىبینم؟ دیگرى گفت: چه مىبینى؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و بهآنها گفت: چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مىخواهى بشارتى به تو بدهم؟ او گفت: آرى. ابو طالب گفت: از تو فرزندى به وجود خواهد آمد که وصى این نوزاد، خواهد بود (6) نامهاى پیامبرکلبى، از نسب شناسان بزرگ عرب مىگوید: امام صادق(ع) از منپرسید: در قرآن چند نام از نامهاى پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟ گفتم: دو یا سه نام. امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نامهاى پیامبر اکرم در قرآنآمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسولو ذکر. سپس آن حضرت براى هر اسمى آیهاى تلاوت فرمود. نیز فرمود: «ذکر» یکى از نامهاى محمد(ص) است و ما (اهلبیت) «اهل ذکر»هستیم. کلبى! هر چه مىخواهى از ما سؤال کن. کلبى مىگوید: (از ابهت صادق آل محمد(ع» به خدا سوگند! تمامقرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (7) برخى چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمردهاند. (8) عظمت نام محمد(ص)جلوه نام محمد(ص) براى امام صادق(ع) به گونهاى بود که هر گاهنام مبارک حضرت محمد(ص) به میان مىآمد، عظمت و کمال رسولخدا(ص) چنان در وى تاثیر مىگذاشت، که رنگ چهرهاش گاهى سبز وگاهى زرد مىشد، به طورى که آن حضرت در آن حال، براى دوستان نیزنا آشنا مىنمود. (9) امام صادق(ع) گاهى بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) مىفرمود: جانمبه فدایش. اباهارون مىگوید: روزى به حضور امام صادق(ع) شرفیابشدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزى است که تو را ندیدهام. عرض کردم: خداوند متعال به من پسرى عطا فرمود. آن حضرت فرمود: خدا او را براى تو مبارک گرداند چه نامى براى او انتخابکردهاى؟ گفتم: او را محمد نامیدهام. امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورتمبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونههاى مبارکش بهزمین بخورد. آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فداى رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدى به او نرسان! بدان! در روى زمینخانهاى نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آنخانه در تمام ایام مبارک خواهد بود. سیماى محمد(ص) (10)امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائىاش، «هند بن ابىهاله» (11) که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواستنمود تا سیماى دل آراى خاتم پیامبران(ص) را براى وى توصیفنماید. هند بن ابى هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در دیدههابا عظمت مىنمود، در سینهها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویشنه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده،ابروانش پرمو و کمانى و از هم گشاده، در وسط بینى برآمدگىداشت، ریشش انبوه، سیاهى چشمش شدید، گونه هایش نرم و کمگوشت.دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راهرفتن با وقار حرکت مىکرد. وقتى به چیزى توجه مىکرد به طور عمیقبه آن مىنگریست، به مردم خیره نمىشد، به هر کس مىرسید سلاممىکرد، همواره هادى و راهنماى مردم بود. براى از دست دادن امور دنیایى خشمگین نمىشد. براى خدا چنان غضبمىنمود که کسى او را نمىشناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود،برترین مردم نزد وى کسى بود که، بیشتر مواسات و احسان و یارىمردم نماید...» (12) سعدى با الهام از روایات، در اشعار زیبایى آن حضرت را چنینتوصیف نمود: ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتى نیست در نظر قدر با کمال محمد وعده دیدار هر کسى به قیامت لیله اسرى شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسى وعیسى آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتى مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابد پیش دو ابروى چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب دید جمالش خواب نمیگیرد از خیال محمد سعدى اگر عاشقى کنى و جوانى عشق محمد بس است و آل محمد (13) اوصاف پیامبر در تورات و انجیلخداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:«الذین ءاتینهم الکتبیعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و همیعلمون» (14) کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خودمىشناسند; (ولى) جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مىکنند. امام صادق(ع) فرمود:«یعرفونه کما یعرفون ابناءهم» زیراخداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنین توصیف نمود:«محمد رسولالله و الذینمعه اشداء على الکفار رحماء بینهم...» محمد(ص) فرستاده خداست; و کسانى که با او هستند در برابر کفارسرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حالرکوع و سجود مىبینى، در حالى که همواره فضل خدا و رضاى او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این،توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... . (15) امام صادق(ع) فرمود: این، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجیل است. زمانى که خداوند پیامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوثنمود اهل کتاب (یهود و نصارى) او را شناختند اما نسبتبه اوکفر ورزیدند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهمما عرجوا کفروا به» (16) هنگامى که این پیامبر نزد آنها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند. (17) خداوند متعال در قرآن کریم، در وصف پیامبر(ص) مىفرماید: «و ماارسلناک الا رحمه للعالمین» (18) ما تو را جز براى رحمت جهانیاننفرستادیم. قرآن نیز مىفرماید:اشداء على الکفار رحماءبینهم...»، در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دوچگونه با هم جمع مىشوند؟ توجه به این آیه براى طرفدارى اندیشه تسامح و تساهل ضرورى است. آیا ممکن است کاملترین انسان، که با کاملترین کتاب آسمانى براىهدایت تمام جهانیان مبعوث گردیده است در مقابل دشمنان دین هیچعکس العملى جز مهربانى نداشته باشد؟! براى اداره جامعه دینى و بقاى آن باید در مقابل دشمنان دینایستاد شدت عمل نسبتبه کافران و مبارزه با آنها براى از بینبردن موانع هدایت عین رحمت است. [ جمعه 87/12/23 ] [ 11:52 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
یادداشتی از طرف: خدا به:شما ممکنه احساس بیهودگی کنی و فکر کنی که اصلا برای چی زندگی میکنی و بپرسی هدف من چیه ؟ خانم ملوک امینی -مشاوردبیرستان تقوی فخرآباد [ چهارشنبه 87/12/21 ] [ 8:36 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
بهشت و جهنم روزی یک مرد روحانی با خداوند مکالمه ای داشت. خداوندا دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند. خداوند او را به سمت دو در هدایت کرد.و یکی از انها را باز کرد. مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود که انقدر بوی خوبی داشت که دهانش اب افتاد. افرادی که دور میز نشسته بودند بسیار لاغر مردنی و مریض حال بودند. به نظر قحطی زده می امدند. انها در دست خود قاشق هایی با دسته بسیار بلند داشتند که این دسته ها به بالای بازوهایشان نصب شده بود و هر کدام از آنها به راحتی می توانستند دست خود را داخل ظرف خورش ببرند تا قاشق خود را پرنماید.اما از انجایی که این دسته ها از بازوهایشان بلندتر بود نمی توانستند دستشان را برگردانند وقاشق را در دهان خود فرو ببرند. مرد روحانی با دیدن صحنه بدبختی و عذاب انها غمگین شد.خداوند گفت تو جهنم را دیدی حال نوبت بهشت است.انها به سمت اتاق بعدی رفتند و خدا در را باز کرد. انجا هم دقیقا مثل اتاق قبلی بود یک میز گرد با یک ظرف خورش روی ان و افراد دور میز انها. همانند اتاق قبل همان قاشق های دسته بلند را داشتند ولی به اندازه کافی قوی و چاق بودند. می گفتند و می خندیدند. مرد روحانی گفت:خداوندا نمی فهمم؟ خداوند پاسخ گفت :ساده است .فقط احتیاج به یک مهارت دارد می بینی؟ اینها یاد گرفته اند که به یکدیگر غذا بدهند در حالی که ادمهای طمعکار اتاق قبل تنها به خودشان فکر می کنند .هنگامی که موسی فوت می کرد به شما می اندیشید.هنگامی که عیسی مصلوب میشد به شما فکر میکرد.هنگامی که محمد(ص) وفات می یافت نیز به شما می اندیشید . گواه این امر کلماتی است که انها در دم اخر به زبان اورده اند این کلمات از اعماق قرون و اعصار به ما یاداوری می کنند که یکدیگر را دوست داشته باشیم. که به همنوع خود مهربانی نمایید که همسایه خود را دوست بدارید. زیرا که هیچ کس به تنهایی وارد بهشت خداوند (ملکوت الهی)نخواهد شد. [ یکشنبه 87/12/18 ] [ 11:44 صبح ] [ فاطمه رمضان پور ]
[ نظرات () ]
نوروز دیباچه آغاز سال پیدایش جشن نوروز جهان انجمن شد بر تخت اوی از آن بر شده فره بخت اوی به جمشید بر گوهر افشاندند مر آن روز را روز نو خواندند سر سال نو هرمز فرودین بر آسوده از رنج تن، دل ز کین به نوروز نو شاه گیتی فروز بر آن تخت بنشست فیروزروز بزرگان به شادی بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند محمد بن جریر طبری نوروز را سر آغاز دادگری جمشید دانسته : جمشید علما را فرمود که آن روز که من بـنـشـسـتم به مظالم، شما نزد می باشید تا هر چه در او داد و عدل باشد بنمایـیـد، تا من آن کنم. و آن روز که به مظالم نشـسـت روز هرمز بود از ماه فروردین. پس آن روز رسم کردند. ابوریحان بـیـرونی پرواز کردن جمشید را آغاز جشن نوروز می داند : چون جمشید برای خود گردونه بساخت، در این روز بر آن سوار شد، و جن و شیاطین او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به بابل آمد و مردم برای دیـدن این امر به شگفت شدند و این روز را عید گرفته و برای یادبود آن روز تاب می نـشـیـنـند و تاب می خورند. به نوشته گردیزی، جمشید جشن نوروز را به شکرانهً این که خداوند " گرما و سرما و بیماری و مرگ را از مردمان گرفت و سیصد سال بر این جمله بود " برگزار کرد و هم در این روز بود که " جمشید بر گوساله ای نشست و به سوی جنوب رفت به حرب دیوان و سیاهان و با ایشان حرب کرد و همه را مقهور کرد. " و سرانجام خیام می نویسد که جمشید به مناسبت باز آمدن خورشید به برج حمل، نوروز را جشن گرفت : سبب نهادن نوروز آن بوده است که آفتاب را دو دور بود، یکی آنکه هر سیصد و شصت و پنج شبان روز به اول دقیقه حمل باز آمد و به همان روز که رفته بود بدین دقیقه نتواند از آمدن، چه هر سال از مدت همی کم شود؛ و چون جمشید، آن روز دریافت ( آن را ) نوروز نام نهاد و جشن و آیـیـن آورد و پس از آن پادشاهان و دیگر مردمان بدو اقتدا کردند. در خور یادآوری است که جشن نوروز پـیـش از جمشید نیز برگزار می شده و ابوریحان نیز، با آنکه جشن را به جمشید منسوب می کند، یاد آور می شود که، " آن روز را که روز تازه ای بود جمشید عید گرفت؛ اگر چه پـیـش از آن هم نوروز بزرگ و معظم بود " . گذشته از ایران، در آسیای صغیر و یونان، برگزاری جشن ها و آیـیـن هایی را در آغاز بهار سراغ داریم. در منطقهً لیدی و فری ژی، براساس اسطوره های کهن، به افتخار سی بل، الههً باروری و معروف به مادر خدایان، و الههً آتیس جشنی در هنگام رسیدن خورشید به برج حمل و هنگام اعتدال بهاری، برگزار می شد. مورخان از برگزاری آن در زمان اگـُوست شاه در تمامی سرزمین فری ژی و یونان و لیدی و آناتولی خبر می دهند. به ویژه از جشن و شادی بزرگ در سه روز 25 تا 28 مارس ( 4 تا 7 فروردین ) . صدرالدین عینی دربارهً برگزاری جشن نوروز در تاجیکستان و بخارا ( ازبکستان ) می نویسد: ... به سبب اول بهار، در وقت به حرکت در آمدن تمام رستـنی ها، راست آمدن این عید، طبـیـعت انسان هم به حرکت می آید. از این جاست که تاجیکان می گویند : " حمل، همه چیز در عمل ". در حقیقت این عید به حرکت آمدن کشت های غله، دانه و سر شدن ( آغاز ) کشت و کار و دیگر حاصلات زمینی است که انسان را سیر کرده و سبب بقای حیات او می شود. وی در جای دیگر می گوید : در بخارا " نوروز " را عید ملی عموم فارسی زبانان است، بسیار حرمت می کردند. حتی ملای دینی به این عید که پیش از اسلامیت، عادت ملی بوده، بعد از مسلمان شدن هم مردم این عید را ترک نکرده بودند، رنگ دینی اسلامی داده، از وی فایده می بردند. از آیت های قرآن هفت سلام نوشته به " غولونگ آب " که خوردن وی در نوروز از عادت های ملی بیـش تره بوده، تر کرده می خوردند. ولی برگزاری شکوهمند و باورمند و همگانی این جشن در دستگاه های حکومتی و سازمان های دولتی و غیر دولتی و در بیـن همهً قشرها و گروه های اجتماعی، بی گمان، از ویژگی های ایران زمین است، که با وجود جنگ و ستیزها، شکست ها و دگرگونی های سیاسی، اجتماعی، اعتقادی، علمی و فنی، از روزگاران کهن پا بر جا مانده، و افزون بر آن به جامعه ها و فرهنگ های دیگر نیز راه یافته است؛ و در مقام مقایسه، امروز جامعـه و کشوری را با جشن و آیـیـن چندین روزه ای، که چنین همگانی و مورد احترام و باور خاص و عام، فقیر و غنی، کوچک و بزرگ و بالاخره شهری و روستایـی و عشایـری باشد، سراغ نداریم. روزها یا ماه جشن نوروز چون جم درگذشت، پادشاهان همه روزهای این ماه را عید گرفتند. عیدها را شش بخش نمودند : 5 روز نخست را به پادشاهان اختصاص دادند، 5 روز دوم را به اشراف ،5 روز سوم را به خادمان و کارکنان پادشاهی، 5 روز چهارم را به ندیمان و درباریان، 5 روز پنجم را به توده مردم و پنجه ششم را به برزیگران. کمپفر در سفرنامهً خود آورده که، در زمان شاه سلیمان صفوی، مهمانی ها، تفریح و جشن های نوروز در میدان های عمومی تا سه هفته طول می کشید. "درو ویل" مدت تعطیلی جشن نوروز را در زمان فتحعلیشاه دو هفته می نویسد. ولی برگزاری مراسم نوروزی امروز، دست کم از پنجه و " چهارشنبه آخر سال " آغاز و در " سیزده بدر " پایان می پذیرد. رسم ها و آیـیـن های نوروزی که از روزگاران کهن برگزاری آن ها از نسلی به نسل بعد به ارث رسیده، به ناگزیر با دگرگونی شیوه های زندگی، تکنولوژی های صنعتی و ماشینی، سازمان های اداری، شغـل ها، قانون ها، وسایـل ارتباط جمعی جدیـد - چنان که خواهیم دید - بدون آنکه هویـت خود را از دست بدهد، تحول یافته است. از آداب و رسم های کهن پـیـش از نوروز، بایستی از پنجه ( خمسه مسترقه )، چهارشنبه سوری و خانه تکانی یاد کرد. نقل از:سایت فرهنگسرا [ جمعه 87/12/16 ] [ 8:56 صبح ] [ خداداد مؤذنی بیستگانی ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |